شعرهای کودکانه از نوعی ادبیات ساده و مهیج هستند که به طور خاص برای کودکان نوشته میشوند. این شعرها به سبکی کودکانه و ساده، موضوعاتی که کودکان به آنها علاقه دارند، را مطرح میکنند. در زیر توضیحاتی درباره شعرهای کودکانه آمده است:
شعرهای کودکانه به زبانی ساده و قابل درک نوشته میشوند تا کودکان بتوانند به راحتی آنها را درک کنند و لذت ببرند. از اصطلاحات و واژگان پیچیده کاسته شده و به جای آن از کلمات ساده استفاده میشود. این شعرها معمولاً موضوعاتی مانند بازی، دوستی، مدرسه، خانواده، حیوانات، طبیعت و تجربیات روزمره کودکان را بیان میکنند. این موضوعات برای کودکان جذاب و جالب هستند. شعرهای کودکانه تخیل کودکان را تشویق میکنند. آنها به کودکان این امکان را میدهند، که به دنیای خیالی و زیبایی بپردازند و خلاقیت خود را ترقی دهند. برخی از این اشعار میتوانند، آموزههای ساده و اخلاقی را به کودکان آموزش دهند. این آموزهها به شکلی ساده و قابل درک در داستان شعرها جاسازی میشوند. بسیاری از آن ها از ریتم و تکرار استفاده میکنند، که به کودکان کمک میکند، آنها را به راحتی حفظ کنند و در آغاز یادگیری خواندن و نوشتن به آنها کمک میکند و همچنین تصاویر زیبا و اشعار تصویری استفاده میکنند که تخیل کودکان را تحریک میکند و تجربه زیبایی را برای آنها ایجاد میکند.در کل، نقش مهمی در توسعه زبانی، تخیل، و ارتباط کودکان با دنیای اطراف خود ایفا میکنند و میتوانند برای آموزش و سرگرمی کودکان بسیار مفید باشند.
شعر کودکانه
وقتی داره می سوزه
تو شهر ما مکانی سریع
میاد یه ماشین هست
آتش نشانی، ماشین
آتش نشانی ببین
چقدر زرنگه
با شعله ها می جنگه
—————————-
وقتی گلای پنبه ای
جدا میشن دونه دونه
سوار کامیون میشن با
هم میرن به کارخونه
پنبه ها رو نخ می کنن
با ماشین ریسندگی
نخ ها رو پارچه می کنن
با ماشین بافندگی
————————–
رو کفش بچگی هام یهجوجه قشنگه کفشیکه دیگه حالا به پایمیه خورده تنگه مامانمی گه عزیزم وقتیکه بودی کوچک موقعراه رفتنت جوجهمی خوند جیک و جیکطفلکی جوجه ی منهنوز همون جا موندهنه سر زده به جایینه پر زده، نه خوندهیواش می گم به جوجهتو دیگه نیستی تنهاخواهر کوچیک من دارهمی آد به دنیا به پای اودوباره می خونیشعر و آواز، صدایجیک جیکت را توکوچه می شنوم باز
اشعار کودکانه
ای بچه بی دندوننرو سراغ قندونانقدر نخور شیرینیشب خواب بدمی بینی خوابیه کرم گنده کهدندونات و خوردهمسواک بزنهمیشه تادندونات تمیز شه
————————–
یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک
غصه می خورد همیشه
می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه
هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
ولی کوچیک تر می شم
رفتم پیشش نشستم
براش یه خالی بستم
گفتم من هم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم
کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم————————-
رنگ سبز، زیبا و خندان
در طبیعت بهاری پیداست بیانتها
در گلها و درختان، در چمن و باغچه
رنگ سبز، علامت زندگی و امید ماستدر روزهای آفتابی و سرسبز
رنگ سبز، آرامشی برای چشمان ما
در سبزیجات و میوههای تازه
رنگ سبز، نماد سلامتی و شادی ماست
اتل متل یه مورچه
قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته
راه نمی ره نشسته
با برگی پاشو بسته
نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه
تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی
خوب بشه پات الهی
————————-
بابای خوب و نازم
عزیز و دلنوازم
تو نعمت خدایی
تو خوب و با وفایی
خدا ترا نگهدار
که میروی سر کار
قرآن پاک و روشن
گفته است از تو با من
حرف ترا دهم گوش———————–
مامان عزیز، تویی نور روز و شب
با دلی پر از عشق، دستانی گرم و نیکو
تویی قهرمان من، در هر سختی و مشکل
همیشه کنارمی، در کنار تو هر زمان
اشعار کودکانه شاد و زیبا برای کودکان
پدر و مادر مهربون
کار می کنید از دل جون
صبح که میشه دوان دوان
می رید از خونه ها بیرون
حسابی زحمت می کشید
می خواهم بگم به شما ها
از قول بچه هایتون
همیشه خورشید بمونید
تو آسمون خونمون————————
دویدم و دویدم سر چهار راه رسیدم
سه تا چراغ رو دیدم یکی رنگش سرخ بود
یکی رنگش زرد بود یکی رنگش سبز بود
از قرمزش ترسیدم از ترس به خود لرزیدم
زردش که شد نمایان رفتم لب خیابان
چراغ سبز و دیدم بی اختیار خندیدم
آی خنده خنده خنده آهسته تر راننده
———————–
سبز و سفید و قرمز سه رنگ پرچم ماست
پرچم ایران ما زبا ترین پرچم هاست
سلام دهیم به پرچم ما کودکان ایران
دوست داریم پرچم خویش هم از دل و هم از جان
———————-
جغدم و شب بیدارم
تو جنگل و بیابون
به دنبال شکارم
من میتونم کاملاً
بچرخونم سرم رو
خوب میتونم ببینم
اینور و اونورم رو
با چشمهای درشتم
اطرافمو میبینم
حتی شبای تاریک
غذاهامو میبینم
خورشت موش میخورم
با سالاد مارمولک
سوسک و ملخ دوست دارم
با آجیل جیرجیرک
اشعار کودکانه شاد
یه بستنی تو یخچال از صبح نشسته تنها
خیلی دلش میخواد که بیاد به خونه ی ما
میرم به اون مغازه تا کاش اونو ببینم
سر میزنم دوباره به دوست نازنینم
سردش شده، میلرزه، برفک زده رو پوستش
فک میکنه که دیگه هیچکس نمیشه دوستش
وقتی منو میبینه یه هو دلش وا میشه
روی لب قهوه ایش یه خنده پیدا میشه
—————————
گاو میگه آی بچه ها
خوب می دونید که
من کیم این همه
خوشحال از چیم
یک تن پر هنر دارم
علف که خورم
شیر میشه
ماست و کره و
پنیر میشه
————————–
یه موش چاق وگنده
اومد تو آشپزخونه
دادزدم ومن گفتم
برگرد برو تو خونه
اگه مامان ببینه
جیغ می زنه می ترسه
بعدش بابام با جارو
حسابتو می رسه
با اون چشای ریزت
دنبال چی می گردی
نون وپنیر وگردو
داشتی کجا می بردی؟
حتما که خاله سوسکه
منتظرت نشسته
تو سفره ی قشنگش
یه دسته گل گذاشته
نترس پنیرو بردار
—————————–
شیر تا بخوای
مفید مانند برف
سفید، شیر بخوری
شیر میشی
قوی مث شیر
میشی کامل تر
از این غذا کسی
تا به حال ندیده